دل را،
بهار نیست …
و بهار را،
آسمانی آبیرنگ نیست …
آسمان را،
ابر نیست …
و ابر را،
باران …
زمین را،
جنگل …
و جنگل را،
درخت …
درخت را،
شکوفه …
و شکوفه را،
امید باران …
برقی بزن و رعدی کن،
ابر را باران باش و ببار بر رویای شکوفههای درخت …
درختی باش بر جنگلِ زمین …
آسمان را آبی کن،
و این دل را،
بهار باش …
خدا نگیرتت ازمون!بهترییین
بسیار عالی 🙂
صبوری این شعرا رو از کجا بر میداری اینجا مینویسی؟ ما که میدونیم تو اینکاره نیستی :پی
جدا از شوخی به نظرم تا الان اگه بهترین نبوده یکی از سه تا بهترین شعرات بوده 🙂 ایول 🙂