بیست و هشت.

حرفی بزن …

کلامِ تو،
گرم‌ترین قافیه‌های موزونِ شعرِ بی‌وزنِ من …

خنده‌ی تو،
آهنگین‌ترین موسیقیِ صلحِ جنگِ جهانِ من …

دستانِ تو،
کارسازترین مرهمِ زخم‌های دلِ سوخته‌ی من …

نگاهِ تو،
آرام‌ترین امواجِ دریای طوفانیِ چشمانِ من …

آغوشِ تو،
جاودانی‌ترین اکسیرِ حیاتِ احساسِ بی‌جانِ من …

بودنِ تو،
سبزترین درختِ کویرِ آرزوهای بی‌رنگِ من …

رویای تو،
شیرین‌ترین نگارِ صحنه‌ی روزگارِ تلخِ من …

حرفی بزن …

سکوتِ تو،
دوامِ سقوطِ من …

  1. آقای ‌پژمان در 3 مه 2014 در 11:55 ب.ظ گفته است :

    امان از این «سقوط»

    جنس شعرات به شعرهای شاعر «چارتار» بسیار می‌خوره!
    البته جنس بیانش فرق داره.

  2. :) در 4 مه 2014 در 12:21 ق.ظ گفته است :

    چرا واقن انقدر زیبا مینویسی؟ :بقض
    بهترینییی بی شک

  3. فرمد در 4 مه 2014 در 8:27 ب.ظ گفته است :

    🙂 (در راستای سرخوشی ناشی از روانی متن)

  4. حامد در 5 مه 2014 در 4:08 ب.ظ گفته است :

    آقا این وبلاگت لایک نداره؟!

 

 

 

[ RSS نظرات این نوشته ] - [ ارسال بازتاب ]