بعد از تو،
تمامِ واژههایم رنگ میبازند …
«عشق» …
«آغاز» …
«اعتماد» …
«امنیت» …
«امید» …
«خیال» …
«خلوص» …
همه، جز هندسهای بر کاغذ نیست،
اگر تداعی نکند …
دیگر فرقی میان «سپید» و «سیاه» و «فیروزهای» نیست …
مهم نیست چه فصلی باشد …
چه بهاریست اگر،
برگی درونت بریزد؟
امید…